داشتم به میهمانم می گفتم .
اگر راحت تر است .
رویه نایلونی روی مبل های سفید را بردارم ؛
البته اراده کرده بودم
قبل از رسیدنشان برشان دارم ؛
او تعارف کرد و گفت راحت است ؛
من اما گرمم شد و برش داشتم ؛
بعد یک دفعه حس کردم
چقدر راحت تر است !
سه سالی می شد خریدمشان
اما هیچ لک و ضربه ای بر آنها نیفتاده .
اگرچه بیشتر اوقات
بدلیل ماندن همین روپوش نایلونی .
بر رویشان از لذت راحتی شان
محروم مانده ام
بعد یاد همه روکش های زندگی خودم
و اطرافیانم افتادم؛ روکش روی .
موبایل ها .
شیشه ها .
صندلی های ماشین .
کنترل های تلویزیون .
روکش روی لباس های کمد
و که همه این روکش ها .
دال بر دو نکته است .
یا بر نالایقی خود باور داریم .
یا اینکه قرار است .
چنین چیزهای بی ارزشی را .
به ارث بگذاریم
هر روز در روابط روزمرهامان .
همین روکش ها را
بر رفتارمان می گذاریم .
تا فلانی نفهمد عصبانی هستیم .
تا فلانی نفهمد چقدر خوشحالیم .
تا فلانی نفهمد چقدر شکست خورده ایم
نقاب ها و روکش ها را استفاده می کنیم برای اینکه اعتقاد داریم ؛
اینگونه شخصیت اجتماعی ما
برای یک روز مبادا بهتر است .
کدام روز مبادا ؟!
زندگی همین امروز است .
درباره این سایت